چند خطِ لطیف که می‌خوانم؛ لطیف می‌شوم! لطیف یعنی به آنکه به قضاوت آینه هر روز دارد تغییر می‌کند، عاشقم. یعنی لبخندی که روی لبم می‌آید بی‌بهانه است. یعنی ذوق بزرگ‌تر از اندازه برای خیار و بادمجان محلی و مربای شقاقل شمال. یعنی چیدن با وسواس پرهای مغز کاهو و گوجه، چکاندن لیمو و پاشیدن سبزی‌های معطر و تماشای باعشق همهٔ برکت‌های سفره. این زندگی و این شادی، مدیون همهٔ نجواهایی‌ست که اسم کوچک ما را هم، میان دعایشان برده‌اند؛ دعایمان بدرقهٔ راهشان.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها