آمدم غر بزنم به جانِ تابستان، اما دیدم چه فایده دارد؟ نالیدن من که این روزهای طولانی داغِ بی‌حوصله را خلاصه نمی‌کند. با ارادت به همهٔ میوه‌های رنگینش، چه می‌شد اگر ذره‌ای از دلبرانگی هوای پاییز را هم با خود داشت.؟ ابری، سایهٔ خنکی، نم بارانی؟ آخ پاییز، پاییز برگ‌ریز. کاش کسی مرا همین لحظه، به یک نقطهٔ خنک و خوش آب و هوای کشور می‌رساند؛ شرایط سفر اگر مهیا بود. نیست اما. باید گذاشت این تابستان هم، با همهٔ سنگینی‌ و پر زوری‌اش، از بی‌نفسی این روزهایم بگذرد. ای وای. آمدم غر بزنم. غر هم زدم! 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها